بررسی وضعیت بازار قراضه فولادی کشور نشان میدهد، ایران با وجود کسری بیش از ۲.۹ میلیون تنی، وارداتی کمتر از یک هزار تن از همسایگان داشته و فاقد زنجیره تجاری فعال در این حوزه است. این موضوع در کنار کمبود داخلی، ضرورت رفع عوامل تاثیرگذار و توسعه همکاری با صادرکنندگان بزرگ و دارای زیرساخت مناسب را برجسته میکند.
در میان گزینهها، امارات با صادرات ۱.۳ میلیون تن قراضه به کشورهایی چون هند، پاکستان و تایلند و نزدیکی جغرافیایی به ایران، بهترین مسیر برای تامین سریع و پایدار محسوب میشود. در مقابل، ژاپن و چین گرچه صادرکنندگان بزرگتری هستند، تمرکز صادراتیشان بر شرق و جنوب شرق آسیا و هزینههای حمل بالاتر، میتواند چالشزا باشد و انتظار نمیرود این کشورها بتوانند نقش مهمی در تامین کسری عرضه قراضه کشور ایفا کنند.
استفاده از قراضه آهنی در فرآیند تولید فولاد، صرفا به بازیافت و بازگرداندن مواد به چرخه تولید محدود نمیشود، بلکه مجموعهای از مزیتهای فنی، اقتصادی و راهبردی را برای صنعت فولاد به همراه دارد. این ماده میتواند به بهبود کیفیت فولاد نهایی، افزایش انعطافپذیری خطوط تولید و کنترل دقیقتر ترکیب شیمیایی محصول کمک کند. در عین حال، نوع فناوری مورد استفاده در فولادسازی نقشی تعیینکننده در میزان مصرف قراضه دارد؛ بهگونهای که در فرآیند تولید کوره بلند، تنها سهم اندکی از قراضه در کنورتورها بهکار گرفته میشود؛ در حالی که کورههای قوس الکتریکی و القایی وابستگی شدیدتری به این منبع دارند. روند مصرف قراضه در سطح جهانی طی سالهای اخیر پیوسته در حال افزایش بوده و کشورهایی که از فناوریهای نوین بازیافت و شبکههای جمعآوری کارآمد برخوردارند، سهم بالاتری از تولید فولاد خود از این مسیر را به خود اختصاص میدهند. در ایران نیز اگرچه بخشی از ظرفیت فولادسازی کشور همچنان غیرفعال است، اما با فرض فعالسازی کامل این ظرفیتها، کمبود قراضه بهعنوان چالشی جدی در تامین نیاز تولید مطرح خواهد بود. در بخش فعال این صنعت نیز، میزان مصرف قراضه به دلایل مختلف اقتصادی و بازاری، کمتر نُرمهای جهانی است؛ از این رو، آگاهی از نسبت مصرف قراضه در هر فناوری، حجم واقعی تقاضا، تغییرات روند مصرف جهانی و اثر توسعه ظرفیتهای جدید بر بازار، میتواند مبنای تصمیمگیری موثری برای سیاستگذاری در زمینه تامین و واردات قراضه، سرمایهگذاری در زیرساختهای بازیافت و توسعه همکاریهای بینالمللی قرار گیرد.
نمودار ۱ نیاز بالقوه قراضه فولاد به تفکیک نوع کوره مصرفی در سال ۱۴۰۳ (با فرض استفاده از قراضه با توجه به متوسط نُرمهای جهانی) را نمایش میدهد و بیانگر این موضوع است که نوع فناوری فولادسازی، نقش تعیینکنندهای در میزان مصرف قراضه دارد. تنوع ترکیب قراضه مصرفی در واحدهای فولادسازی به سطح فناوری و کیفیت محصول نهایی بستگی داشته و کارخانههایی که محصولات باکیفیتتری تولید میکنند، عموما به قراضههایی با خلوص بالاتر نیاز دارند. کورههای قوس الکتریکی و القایی نسبت به آلودگی، ناخالصی و اندازه قراضه حساسیت بالایی دارند؛ در حالیکه کنورتور (BOF) به کار گرفته شده در روش کوره بلند، به دلیل وابستگی کمتر به قراضه، تنها سهمی حدود ۴ درصد از تقاضای کل قراضه فولادی را به خود اختصاص میدهد. کوره القایی به قراضه وابستگی بالایی دارد و از این رو تامین پایدار خوراک آن اهمیت ویژهای دارد. در مقابل، کوره قوس الکتریکی علاوه بر استفاده از ۱۵ درصد قراضه، حدود ۸۵ درصد از خوراک خود را از آهن اسفنجی تامین میکند.

ظرفیت اسمی فولاد ایران در سال ۱۴۰۳ حدود ۵۰ میلیون تن و تولید واقعی حدود ۳۰.۳ میلیون تن است. در مجموع، در صورت فعالسازی کامل ظرفیتهای فولادسازی کشور، نیاز به حدود ۵ میلیون تن قراضه فولادی مازاد بر مصرف فعلی وجود خواهد داشت که این مقدار معادل ۲۵.۴ درصد از اختلاف ظرفیت اسمی و تولید واقعی فولاد در سال ۱۴۰۳ است. بررسیها حاکی از آن است که تقاضای بالقوه قراضه برای حجم تولید فعلی فولاد در کشور حدود ۶.۹ میلیون تن در سال و تامین داخلی آن حدود ۴ میلیون تن انواع قراضه نو و کهنه است. آمارهای گمرک نیز از واردات کمتر از یک هزار تنی قراضه حکایت دارد که به عبارتی، میزان مصرف قراضه ۴ میلیون تن و سهم آن از تولید فولاد خام ۱۳.۲ درصد برآورد میشود (بسیار کمتر از نُرمهای جهانی). نتیجه اینکه در صورت حرکت صنعت فولاد به سمت نُرمهای جهانی، حدود ۲.۹ میلیون تن کسری عرضه قراضه در کشور وجود دارد که میتواند از بازارهای بینالمللی و از طریق واردات تامین شود.
بررسی تاریخچه واردات قراضه فولادی به کشور حاکی از این است که در بازه زمانی سالهای ۲۰۰۳ تا ۲۰۰۹، حجم واردات در محدودهای میان ۳۵۰ تا ۱۰۰ هزار تن در نوسان بوده است؛ در سالهای ابتدایی این بازه، عراق و ترکمنستان از اصلیترین صادرکنندگان قراضه به ایران محسوب میشدند و سهم قابلتوجهی از بازار وارداتی کشور را در اختیار داشتند؛ اما از سال ۲۰۰۹ به بعد، واردات به مرور کاهش پیدا کرد و در سالهای پایانی این دوره، واردات به کمتر از یک هزار تن رسید که در مقایسه با واردات دوره ۲۰۰۳ تا ۲۰۰۹، تقریبا ناچیز شمرده میشود.
نُرم کمتر مصرف و افت واردات قراضه، ریشه در عواملی نظیر اقتصاد خاص زنجیره فولد کشور، شرایط ارزی و کاهش مناسبات تجاری دارد و این عوامل باعث شدهاند گزینه واردات قراضه برای تامین کسری یاد شده، کمتر مورد توجه فعالان صنعتی کشور قرار گیرد؛ از دلایل تفاوت قابل توجه بین تقاضای بالقوه و واقعی در کشور، تفاوت قابلتوجه در هزینه تامین قراضه است. واردات قراضه آهنی بر پایه نرخ ارز آزاد انجام میشود؛ در حالی که تولیدکنندگان میتوانند مواد اولیه دیگر نظیر آهن اسفنجی را با ارز دولتی و قیمت پایینتر از بازار داخلی تهیه کنند؛ لذا این امر تولیدکنندگان را به استفاده از آهن اسفنجی داخلی به جای واردات قراضه سوق میدهد. شرایط عرضه و نگهداری آهن اسفنجی از دیگر موارد تاثیرگذار است؛ زیرا این ماده به دلیل ویژگیهای فیزیکی و شیمیایی خود، قابلیت انبارداری طولانیمدت ندارد و در تابستان که مازاد عرضه آهن اسفنجی و افت قیمت آن در کشور اتفاق میافتد، استفاده از آهن اسفنجی به جای قراضه برای تولیدکنندگان مقرونبهصرفهتر است. یکی دیگر از مهمترین عوامل چالشبرانگیز تامین قراضه در کشور، شرایط بازار منطقهای و رقابت بر سر تامین قراضه آهنی است. کشور ترکیه بهعنوان بزرگترین واردکننده قراضه و تولیدکننده محصولات فولادی با ارزشافزوده بالا، قیمتهای جذابتری برای تهیه قراضه آهنی نسبت به ایران ارایه میدهد. در نتیجه، صادرکنندگان قراضه (از جمله عراق) ترجیح میدهند محصولات خود را روانه بازار ترکیه کنند تا از سود بالاتری برخوردار شوند.
همانگونه که پیشتر نیز گفته شد، اگرچه در گذشته واردات قراضه رقم نسبتا قابل توجهی بود، اما در سالهای اخیر حجم این واردات بهطور محسوس کاهش یافته و به کمتر از ۱ تن رسیده است؛ این میزان در مقایسه با کسری حدودا ۲.۹ میلیون تن، بسیار اندک بوده و نشان میدهد مسیرهای تجاری و توافقات پیشین که زمانی نقش فعالی در تامین پایدار این ماده ایفا میکردند، اکنون با افت سطح همکاری و کاهش حجم مبادلات مواجه شدهاند.
گرچه اقتصاد زنجیره فولاد مهمترین عامل اثرگذار بر مصرف محدودتر قراضه در صنعت فولاد کشور است و مصرف بیشتر آن، نیازمند اصلاحات بنیادین در مباحثی نظیر حل چالش شکاف ارز دولتی و بازار آزاد و اصلاح فرمولهای قیمتگذاری محصولات زنجیره فولاد در کشور است، ولی بهبود مناسبات تجاری با کشورهای بزرگ صادرکننده قراضه نیز، میتواند تا حدودی بر رفع این مشکل چارهساز باشد. در این میان، امارات با مجموع صادراتی معادل ۱.۳ میلیون تن، بخش عمده قراضه خود را به هند (۵۵۰ هزار تن)، پاکستان (۷۶۰ هزار تن) و تایلند (۸,۵ هزار تن) صادر میکند. نزدیکی جغرافیایی این کشور و حجم بالای صادرات آن، امارات را به گزینهای مناسب برای واردات سریع و مطمئن قراضه تبدیل کرده است؛ موضوعی که با بهرهگیری از ظرفیتهای بندری و طراحی ساختار تجاری دقیق، میتواند تامین بخشی از نیاز ایران را با سرعت و اطمینان بیشتری ممکن سازد.

در سوی دیگر، ژاپن بخش قابل توجهی از صادرات قراضه فولادی خود را به ویتنام (۲.۶ میلیون تن)، کره جنوبی (۱.۵ میلیون تن) و تایوان (۶۷۰ هزار تن) اختصاص داده است. این کشور عمدتا بازارهای آسیای جنوب شرقی و شرق آسیا را هدف قرار داده و تمرکز کمتری بر کشورهای نزدیک به خاورمیانه دارد؛ عاملی که موجب افزایش زمان حمل و هزینههای لجستیکی شده و با توجه به اقتصاد خاص زنجیره فولاد در کشور، انتظار نمیرود این کشورها بتوانند نقش مهمی در تامین کسری عرضه قراضه کشور ایفا کنند؛ در حالیکه امارات با موقعیت جغرافیایی نزدیک و سهولت ترانزیت، گزینهای کم ریسک و کارآمد برای ایران محسوب میشود.